همه چیز درباره مبارزه با هوای نفس

مطالب تخصصی در زمینه مبارزه با هوای نفس شامل آیه، حدیث، راهکار، داستان، معرفی عرفا، تعاریف، محاسبه نفس

همه چیز درباره مبارزه با هوای نفس

مطالب تخصصی در زمینه مبارزه با هوای نفس شامل آیه، حدیث، راهکار، داستان، معرفی عرفا، تعاریف، محاسبه نفس

همه چیز درباره مبارزه با هوای نفس

بسم الله الرحمن الرحیم
به حول و قوه خداوند متعال و استعانت از اهل بیت علیهم السلام، صحفه تخصصی جهادنفس و مبارزه با هوای نفس و نفس اماره،راه اندازی شده است. ان‌شاءالله مطالبی که در این صفحه قرار می‌گیرد شامل هفت بخش به شرح ذیل می‌باشد که حاصل تحقیقات و جمع‌آوری و مطالعات بوده است:
1-بخش معرفی آیات مرتبط
2- بخش معرفی احادیث مرتبط
3- بخش معرفی راهکارهای مرتبط
4- بخش داستان‌های مبارزه با هوای نفس
5- بخش معرفی عرفا
6- بخش تعاریف
7- بخش مربوط به مطالب محاسبه نفس
مطالب به صورت روزانه در کانال تلگرام قرار می گیرد، سپس در این پیج نیز بارگذاری خواهد شد.
telegram.me/antihava کانال تلگرام
خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی ما و رستگار

۲۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۰
شهریور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیه شماره هفت

  

أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ

 

 

پس آیا کسی که معبودش را هوای نفسِ خود قرار داده، دیدی؟ و خدا او را از روی علم و آگاهی خود، گمراه کرد. و بر گوش و دلش مهر نهاد و بر چشمش، پرده‌ای قرار داده است، پس چه کسی است که بعد از خدا او را هدایت کند؟ آیا پند نمی‌گیرید؟

 

سوره جاثیه آیه 23

  • مبارزه با هوای نفس
۱۷
شهریور

به نام خدا

 

تعاریف، شماره شش

 

اثر لقمه حرام

وقتی پول و لقمه حرام در بین مردم و نخبگان و زبدگان رایج شد، گناه رایج می شود... . وارد شدن در میدان فساد مالی، مقدمه ورود به میدان فساد اخلاقی و فساد جنسی و فساد شهوانی و انواع و اقسام فسادهاست.

حضرت امام خامنه ای، مد ظله العالی

80/10/19

 

  • مبارزه با هوای نفس
۱۷
شهریور

ذکر شماره شش

گریز از وسوسه شیطان

هر وقت شیطان وسوسه کرد و نتوانستید حریف نفس بشوید، هفت مرتبه بگویید: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ العظیم»

حدیث داریم که وقتی این ذکر را می‌گویید، هفت فرشته به کمک شما می‌آیند و آنها را دفع می‌کنند.

 

آیت الله عبدالقائم شوشتری

  • مبارزه با هوای نفس
۱۶
شهریور

 به نام خدا

داستان شماره شش

داستان مقاومت شیخ رجبعلی خیاط(ره) در برابر تقاضای حرامِ دختر رعنا و زیبا و فرار او از دامِ گناه و باز شدن چشم بزرخی او و تحول در زندگی وی

 

برای شیخ رجبعلی خیاط(ره) در آغازین روزهای جوانی، داستانی شبیه به داستان حضرت یوسف (ع) اتفاق می‌افتد.

شیخ این واقعه را اینگونه تعریف می‌کند: «در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت. با خود گفتم: رجبعلی! خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرفنظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.»

آنگاه همچون یوسف، دلیرانه در برابر گناه مقاومت می‌کند و از آلوده شدنِ دامان خودبه گناه، جلوگیری می‌کند و به سرعت از دام خطر می‌گریزد

این خویشتن‌داری و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد. دیده برزخی او روشن می‌شود و آنچه را که دیگران نمی‌دیدند ونمی‌شنیدند، می‌بیند و می‌شنود. به طوری که چون از خانه خود بیرون می‌آید، بعضی افراد را به صورت برزخی‌شان می‌بیند و برخی از اسرار برای او کشف می شود.

ظاهراً این واقعه در سن 23 سالگی شیخ اتفاق افتاده است

از جناب شیخ نقل شده است که فرمود: روزی از چهارراه مولوی و از مسیر خیابان سیروس به چهارراه گلوبندگ رفتم و برگشتم، فقط یک چهره آدم دیدم!

  • مبارزه با هوای نفس
۱۶
شهریور

به نام خدا

 

راهکار شماره شش

 

دو فن کارساز مبارزه با هوای نفس

مبارزه با هوای نفس دو بخش دارد که این دو بخش را باید در کنار هم انجام دهیم:

1- ترک شهوات

2- صبر در ناملایمات

امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود فرمود: من به حق، به شما می‌گویم که شما به آنچه می‌خواهید (نهایتاً لقاءالله) نمی‌رسید مگر به ترک آنچه میل و شهوت دارید، و به چیزهایی که آرزو دارید نمی‌رسید مگر با صبر کردن در برابر ناملایمات.

تحف العقول/ص305

بعضی از آدم‌های مذهبی حاضرند شهوت و گناه را ترک کنند ولی حاضر نیستند در بلا و مصیبت صبر کنند. بعضی‌ها نیز حاضر هستند در بلا صبر کنند ولی حاضر نیستند گناه را ترک کنند. در صورتی که این دو باید با هم باشد تا نتیجه بدهد. چون انسان با دو بال می‌تواند پرواز کند، یکی اینکه وقتی هوسی به سراغش آمد، آن را ترک کند و گناه را کنار بگذارد و دیگر اینکه وقتی بلایی بر سرش آمد صبر کند.

حجت الاسلام پناهیان

  • مبارزه با هوای نفس
۱۴
شهریور

به نام خدا

حدیث شماره شش

 

رسول خدا(ص): سه چیز هلاک کننده است:

1- حرصی که از آن اطاعت شود

2- هوای نفسی که از آن پیروی گردد

3-  راضی بودن انسان از خویش(عُجب) که عمل را از بین می‌برد و سبب خشم خدای سبحان می‌گردد.

 

بحارالانوار، ج69، ص321

  • مبارزه با هوای نفس
۱۴
شهریور

به نام خدا

آیه شماره شش

 

وَ ما اُبَرِّئُ نَفسی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ

پس هرگز نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم، زیرا نفس طغیانگر، بسیار به بدی امر می‌کند، مگر زمانیکه پروردگارم رحم کند، زیرا پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است

 

سوره یوسف: آیه 53

  • مبارزه با هوای نفس
۱۲
شهریور

به نام خدا

 

تعاریف شماره پنج

 

مبارزه با نفس، جهاد اکبر است؛ زیرا در مبارزه های فیزیکی، دشمن آشکار است و می توانی او را با چشم، از نزدیک ببینی و اگر هنگام مبارزه، ضربه کاری به او وارد شود، از میدان بیرون می رود و مبارزه پایان می پذیرد. همچنین مبارزه از نظر زمان و مکان، محدود است. ولی در مبارزه با نفس، دشمن دیده نمی شود و هرقدر هم بر او ضربه مهلک وارد کنی، از میدان به در نمی رود و مبارزه به زمان و مکان و شیوه خاصی محدود نیست. او همیشه در کمین است تا کمی غفلت کنی و آنگاه تیر زهرآلودش را بر پیکر جانت وارد کند.

حجت الاسلام میرستار مهدی زاده 


  • مبارزه با هوای نفس
۱۰
شهریور

به نام خدا

 

ذکر شماره پنج

سرکوبی نفس اماره

برای سرکوبی نفس امّاره، بعد از نمازهای واجب و ترجیحاً بعد از نماز صبح، صد و ده مرتبه ذکر «یا علی» و هفتاد مرتبه ذکر «لا فَتیٰ اِلّا عَلی، لا سَیْف اِلّا ذوالفقار» بگوید.

 

آیت الله عبدالقائم شوشتری

  • مبارزه با هوای نفس
۱۰
شهریور

داستان شماره پنج

داستان امتحان الهی و مبارزه با نفسِ علامه محمدتقی جعفری در ایام طلبگی و کسب کمالات و ملاقات حضوری با حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

از علامه جعفری می‌پرسند چه شد که به این کمالات رسیدی؟! ایشان در جواب خاطره‌ای از دوران طلبگی تعریف و اظهار می‌کنند که هرچه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده است.

«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم در جشن‌ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س). اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و شربتی می‌خوردیم. آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم.

آقایی بود به نام آقا شیخ حیدرعلی اصفهانی که معدن ذوق بود. او که می‌آمد، جلسه دست او قرار می‌گرفت. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سیداسماعیل اصفهانی هم آنجا بود. به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» (زیباترین دختر روزگار). گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می‌کنم. اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید (از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگی کنید با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی(ع) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

سوال خیلی حساب شده بود. یک طرف، دختر حلال بود و طرف دیگر، زیارت امام علی(ع) که عمل مستحبی بود. گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جانماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید.

اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سیدمحمد! ما یک چیزی بگوییم نری به مادرت بگویی‌ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. شاگرد اول ما نمره‌اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می‌افتاد.

نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی(ع) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی من یمت یرنی» (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می‌کند) پس ما ان‌شاءالله در موقعش جمال علی(ع) را ملاقات می‌کنیم! باز هم همه زدند زیرخنده، خوب اهل ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد درصد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی. گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده حضار)

نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی‌توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی(ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم.

یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. وارد حجره‌ام شدم، حالت غیرعادی، دیگر نفهمیدم، یک‌بار به حالتی دست یافتم. یکدفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی(ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم: این آقا کیست؟

گفت: این آقا خود علی(ع) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم. رنگم پریده بود. نمی‌دانم شاید مرحوم شمس‌آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمدتقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سیداسماعیل (مدیر) را که خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی.

این از خاطرات بزرگ زندگی من است.

 

  • مبارزه با هوای نفس