بسم الله الرحمن الرحیم
داستان شماره هشت
پیشنهاد بی شرمانه استاد زن آمریکایی به دانشجویانش مبنی بر اینکه اگر کسی امتحان پایان ترم را ۲۰ بگیرد، من یک شب با او خواهم بود... و تقوای شهید بابایی
خاطره ای از آقای عظیم دربند سری
شاید بتوان گفت آقای عظیم دربند سری یکی از قدیمی ترین دوستان شهید عباس بابائی باشد. سابقه این دوستی از سال ۴۸ شروع و تا هنگام شهادت آن بزرگوار ادامه داشت:
اینجانب عظیم دربند سری در سال ۱۳۴۸ وارد نیروی هوایی شدم. در بدو ورود می بایستی یک سری آموزشها را در نیروی هوایی میدیدیم که از آن جمله آموزش زبان انگلیسی بود. در کلاس زبان من به عنوان هنرجو سمت ارشدی کلاس را داشتم، با ورود عباس بابایی به کلاس به عنوان دانشجو می بایست ایشان ارشد کلاس میشد اما عباس ازاین کار امتناع میکرد.
در این کلاس من با این شهید بزرگوار آشنا شده و با هم رفیق شدیم. ایشان شخصیت خاصی داشتند واز همه متمایز بودند. در آن دوران بیشتر استادان زن بودند از جمله استاد کلاس زبان که یک زن آمریکایی بود. آمریکاییها میخواستند از این طریق فرهنگ منحوس غربی را به جوانان این مرز وبوم تحمیل کنند. عباس همیشه میگفت: اینها ماموران CIA هستند و در قالب استاد، جاسوسی می کنند.
این استاد زبان برای اینکه فرهنگ مبتذل غرب را رواج دهد، به دانشجویان پیشنهاد شرم آوری داد که، اگر کسی امتحان پایان ترم را ۲۰ بگیرد، من یک شب با او خواهم بود. بعد از اعلام نمرات عباس ازهمه نمره اش بیشتر بود او امتحان را ۱۹ گرفته بود. من برگه او را که دیدم تعجب کردم زیرا او یک کلمه ساده را غلط نوشته بود و آن استاد هم به عباس گفت: تو عمدأ این کلمه را غلط نوشتهای تا با من نباشی. آنجا بود که من به عظمت روحی عباس پی بردم. ایشان با این کار درس تقوا و عفت و بزرگواری را به دیگران آموخت.
خدا رحمت کند این شهید عزیز را.